همزمان با سی و دومین دوره هفته، پژوهشگران هنر و علوم انسانی در نشست گفتگو و هماندیشی «در آستان کتاب» با موضوع خواندن، چگونه خواندن و بهینه خواندن، به گفتگو پرداختند.
به گزارش روابطعمومی فرهنگستان هنر، همزمان با هفته کتاب و کتابخوانی، نشست گفتوگو و هماندیشی «بر آستان کتاب»، صبح یکشنبه ۲۷ آبان ۱۴۰۳، با سخنرانی محمود مهرمحمدی، استاد دانشگاه تربیتمدرس؛ و محمـد جعفریقنواتی، عضو شورای عالی علمی مرکز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی؛ در کتابخانه و مرکز اسناد این فرهنگستان برگزار شد.
در ابتدای این نشست، دکتر محمود مهرمحمدی، پژوهشگر حوزه آموزش و یادگیری، به مفهوم کتابنخواندن نسل جدید و تأثیر مدرسه و نظام آموزشی در این موضوع پرداخت و پیشنهادهایی برای بهبود آن مطرح کرد.
🔸 متن صحبتهای دکتر مهرمحمدی را میتوانید در ادامه بخوانید:
«با نام خدا
با مساله کتابخوان نبودن ایرانیان چگونه مواجه شویم؟
✔ نرخ مطالعه در ایران نسبت به میانگین جهانی پایین است(حتی نسبت به بسیاری از کشورهای همسایه)…. یک روایت حدود ۲۰ دقیقه در روز. گرچه آمارها دقیق نیستند و جای بحث و تفسیر دارند، اما تصویر بزرگ موقعیت همین است و در ان نباید تردید کنیم.
✔برای این مساله باید راهحل متناسب با عصر جدید و توسعه فناوریهای الکترونیک و فضای دیجیتال(پدیدهای که در سطح جهانی باعث سیر نزولی کتابخوانی بهمعنای سنتی / کاغذی یا حضور در کتابخانهها به موازات افزایش ساعات اختصاص داده شده به صفحه لپتاپ، تبلت و موبایل یا اصطلاحا screen time شده است). چهبسا باید استانداردهای جدید برای شاخص زمان مطالعه تعریف کرد که screen time هم در آن دیده شده و در سایه استانداردهای جدید به قضاوت و سپس مداخله پرداخت.
راه حل مساله از نظر من در درجه اول به مدرسه بر میگردد. بهاین معنا که نظامآموزشی در برابر این وضعیت باید مسئولیت جدی بپذیرد. البته مطالعه مختصات نظامهای آموزشی کشورهای دارای برتری در شاخص مطالعه و همچنین اکوسیستم فرهنگی آنها میتواند بر غنای بحث بیفزاید.
این نکته هم حائز اهمیت است که باید از راهحلها آشناییزدایی شود. چون مساله کهنه است و بسیار مورد بحث قرار گرفته، بیم آن میرود که راهحلها هم تکراری و بدون ارزشافزوده باشد. قضاوت دربارهی این راهکارها با مخاطبان است.
✔اولین راهحل: کارایی آموزش خواندن باید افزایش یابد. در عینحالیکه خواندن جزء مهارتهای اصلی و ماموریتهای پایه نظام آموزشی است، مهارت خواندن بچههای ما پایینتر از میانگین جهانی است(در پرلز ۲۰۲۱ ، ۴۱ درصد به بنچمارک پایین نمیرسند!!!) بچهها تا نتوانند روان، صحیح و در سطح استاندارد پایه تحصیلی بخوانند، قهرا میلی به مطالعه کتابهای درسی خودشان هم نخواهند داشت. این پیشنیاز قطعی و شرط لازم است… ناظر به وجه شناختی مساله(توانستن)
✔اما شروط کافی: … مواجهه تاروپودی یا استقرار اکوسیستم کتابخوانی برای ایجاد گرایش(خواستن/ میل و اراده)
۱) فعالیتهای موسوم به “ترویج کتابخوانی” برای کودکان و نوجوانان در برنامه درسی مدارس گنجانده شود. الان تا حدودی به شکل فوقبرنامه یا زنگهای خاص در برخی مدارس خاص اتفاق میافتد. اما اولا در همین شکل میتواند توسعه پیدا کند و فراگیر شود. ثانیا مطلوب نهایی این است که کتابخوانی به جزیی از طرح درس همه دروس مدرسه تبدیل شود و معلمان با خلاقیت خود و با کمک مشاورین ذیصلاح ( حتی هوش مصنوعی)، کتابهای غیر درسی را در متن تدریس خود بگنجانند و فعالیتهای یادگیری جذابی را با محوریت کتاب غیر درسی برای دانشآموزان تعریف کنند. بازهم با توجه به ظرفیتهای هوش مصنوعی مانند ترتیب دادن گفتگوی خیالی با مشاهیر…
۲) معلمان باید خود اهل مطالعه باشند و این صفت خود را بهرخ بچهها بکشند(دو صد گفته چون نیم کردار نیست). واقعیت این است که در سبک زندگی و سلوک حرفهای اغلب معلمان هم رگهی تعلق به مطالعه دیده نمیشود(شاید بهدلایلی که چندان هم پنهان از نظر نیست). بدین ترتیب نظامآموزشی نهتنها از نقش الگویی معلم بهرهای نمیبرد و طبعا دچار افت کارآیی میشود، بلکه معلمان قادر نخواهند بود سیاستی مانند استفاده از طرح درسهای متکی به کتابهای غیر درسی(راهحل اول) را پیش ببرند.
۳) در فضای یادگیری مدرسهای پرسش و پرسشگری باید اصالت و محوریت پیدا کند. فلسفه حاکم بر تعلیموتربیت باید سمتوسوی پرسش محوری پیدا کند. بچهها بهخاطر طرح سوالهای خوب باید هایلایت شوند. ذهنی که پرسش میسازد و طرح مجهولات تازه عادت ثانویهاش شده است، نسبت به ذهنی که فقط معلومات را جدب میکند(و شاید دفن میکند) مزیت بیچونوچرایی دارد. معلمان ما باید راهکارهای تثبیت این ویژگی در دانشآموزان را یادبگیرند و با این شاخص عملکردشان مورد قضاوت قرار بگیرد. چون تکوین پرسش و مساله خوب در ذهن دانشآموز نشان حقیقی بالندگی و رشد است.
اگر در مدرسههای ما پرورش این شایستگی (تربیت برای پرسیدن) مورد توجه قرار بگیرد، راه قابل توجهی از مسیر پر سنگلاخ گرایش به مطالعه طی میشود. چون انرژی ناشی از پرسش بالاخره باید آزاد شود و یکی از راههای شناخته شده ان مطالعه است.
۴) چرخش در منابع یادگیری بهگونهای که ژانر کتاب “داستان آموزشی” موضوعیت پیدا کند و رفته رفته جایگزین کتابهای درسی شود. در بستههای یادگیری هر حوزه یادگیری بهشکل فیزیکی یا دیجیتال گنجانده شود. ناشران کودک و نوجوان در کل کشور باید در تولید این منابع مشارکت داشته باشند. وقت آن رسیده که “تکثر در منابع یادگیری” را بپذیریم و به سیطره سنتی تککتابی بهنام کتابدرسی که تصور بینیازی از کتابهای دیگر را در وجود دانشآموز میکارد پایان ببخشیم. البته در کوتاه مدت به همان راهحل محلی و مدرسهای گنجاندن کتابهای غیردرسی در طرحدرسهای معلمان باید تمرکز کنیم.
۵) تقویت کتابخانههای مدرسهای… یک راهحل و سیاست اوانگارد: تبدیل کتابخانههای مدارس به کتابخانههای عمومی در مواردی که امکانات و بهویژه فضای کالبدی مدرسه اجازه میدهد(یا پیشبینی فضای لازم برای اجرای این ایده در ساختوسازهای جدید).
چرا؟ چون مدرسه طبق سند تحول باید “کانون توسعه محله” باشد. این اتفاق یکی از مصادیق آن بهشمار میآید.
بسیاری از رویدادها هم بهطور طبیعی بهشکل پررنگتر در محیط مدرسه اتفاق خواهد افتاد. مانند:
… برگزاری نمایشگاه و فروشگاه کتاب در فصول مختلف
… برگزاری مسابقات در سطوح محلی و محلهها»