نقدی بر طرح «رفع انحصار از آموزش زبان انگلیسی»؛
ما چون با نظام سیاسی کشورهایی که گویشوران آن به زبان انگلیسی سخن میگویند در وضعیت تعارض و چالش مزمن تاریخی قرار داریم و همواره یاد مصائبی که برای ملت ما درست کرده اند هستیم، نگرانی یا دشمنی را به زبان آنها هم تسری می دهیم. تلاقی سیاست با سیاستگذاریهای آموزشی و تربیتی گرچه در برخی موارد قابل توجیه است، اما این شکل از مداخله سیاست در این حوزه آموزشی، ما را به نتیجه درست و مسئولانهای رهنمون نمیشود.
دکتر محمود مهرمحمدی، استاد برنامهریزی درسی دانشگاه تربیت مدرس، در یادداشتی که به پایگاه خبری رب سپرد، طرح «رفع انحصار از زبان انگلیسی در نظام آموزش همگانی کشور» را با نظر به نسبت میان زبان و فرهنگ نقد و بررسی کرد. وی اشاره دارد که نگرانیهای فرهنگی از ترویج یک زبان خارجی مدیریتپذیر است و نباید مانعی بر سر راه سیاستگذاری آموزشی باشد.
متن یادداشت به شرح زیر است:
بحث درباره آموزش زبان خارجی در مدارس کشور، بهویژه با ارائه طرح پرسروصدای تعدادی از نمایندگان مجلس مبنی بر «رفع انحصار از آموزش زبان انگلیسی» در کانون توجه بخش قابل توجهی از فرهنگیان و فرهیختگان جامعه قرار گرفته است. در همین زمینه با تشریک مساعی تعدادی از انجمنهای علمی مرتبط با این حوزه، بهویژه انجمن مطالعات برنامه درسی ایران نشستی نیمروزه در تاریخ ۳۰ام مهرماه ۹۸ در دانشگاه تربیت مدرس برگزار شد که انشاءالله درباره بحثهای مطرح شده به نحو مقتضی اطلاعرسانی خواهد شد.
من در میان بیش از ۱۰ نفر که فرصت یافتند در پنلهای تخصصی دیدگاههای خود را مطرح کنند، از جمله بر نکتهای تأکید کردم که در بحث شرکتکنندگان دیگر در پنلها دیده نشد یا به اندازهای که باید، برجسته نشد. در این یادداشت مایلم همین نکته یا منظر را تعقیب کنم.
نکته مورد نظر به نسبت میان زبان و فرهنگ باز میگردد. آیا از بسط آموزش زبان انگلیسی در مقایسه با سایر زبانهای خارجی، بهعنوان یک واقعیت میدانی، ما نگرانی فرهنگی هم داریم و به همین جهت حکم بر محدود ساختن ترویج آن میکنیم؟ چون از حیث سودمندی و کارایی زبان انگلیسی در عرصههای گوناگون اعم از علمی، صنعتی و تجاری که بنا به شواهد و آمارهای موجود زبان انگلیسی در مرتبه بسیار قابل دفاعتری قراردارد و لذا تلاش نظام آموزش و پرورش برای تعمیم آموزش این زبان (اگر اساساً بتوانیم یک تصمیم تلقی کنیم) تصمیمی کاملا «منطقی» و «طبیعی» است. در این مورد نباید نزد صاحبنظران اختلاف چندانی وجود داشته باشد. پس آنچه باقی میماند نگرانیهای فرهنگی و، به نظر من، تا حدودی نگرانیهای سیاسی است.
مدیریتپذیر دانستن وجوه فرهنگی زبان انگلیسی چاره کار است.
من برای نگرانی فرهنگی وجاهت و موضوعیت قایل هستم. اما بر این باور نیز هستم که از این نگرانی نباید غولی بسازیم که از خوف آن از آموزش زبان انگلیسی فرار کنیم یا سیاستگذاران آموزشی ما بهاصطلاح به «فوبیا» یا ترس بیمارگونه مبتلا شوند. مدیریتپذیر دانستن وجوه فرهنگی زبان انگلیسی چاره کار است و در این زمینه اگر نتوانیم توفیق کامل بهدست آوریم توفیق نسبی در دسترس بوده و هست. اما نکته اساسی درباره نگرانی فرهنگی را هنوز متذکر نشدهام. و آن نکته این است که مگر فقط زبان انگلیسی است که حامل بار فرهنگی خاص خود است که ما با تحدید آموزش زبان خارجی میخواهیم آثار سوء فرهنگی آن را مهار کنیم؟ این نگرانی درباره زبانهای خارجی دیگر مطرح نیست؟ مثلا زبان آلمانی یا فرانسه یا روسی یا اسپانیایی از نظر فرهنگی سازگاری بیشتری با فرهنگ ما دارند؟! «زبان ما» بهقول متفکران زبانشناسی و فیلسوفان زبان، سازنده «جهان ما» هستند و در این خصوصیت و ربط ژرف همه زبانها مشترکند.
پس اگر سیاستگذاران نظام آموزشی ما قایل به «مدیریتپذیر نبودن» نگرانیهای فرهنگی مربوط به ترویج زبانهای خارجی باشند، لاجرم به بنبست تعطیل آموزش «همه زبانهای خارجی» میرسیم. چون تمام زبانها حامل فرهنگ و جهانبینی خاص خود هستند. التفات به این بعد از نگرانیها تا جایی موضوعیت دارد که به نتیجه وحشتناک تعطیلی منجر نشود. و این یعنی با تدبیر تلاش کنیم حساسیتهای فرهنگی را نیز در مخاطب بالا ببریم و با قوت به آموزش زبان خارجی مورد نظر ادامه دهیم.
عدم فراگیری زبان انگلیسی توسط آحاد دانشآموزان ایران زمین را باید به منزله یک معلولیت و ناتوانی جدی تلقی کرد.
اکنون این پرسش قابل طرح است که منهای دغدغههای فرهنگی (که به نوعی سرش را به بالین نهادیم)، چرا حساسیتهای ویژهای نسبت به ترویج آموزش زبان انگلیسی باید داشته باشیم؟ چرا ترویج این زبان را نباید طبیعیترین اتفاق در نظام آموزشی بدانیم و در جهت بهبود کیفیت آن هرچه میتوانیم انجام ندهیم؟
من گمان میکنم در این نگاه سایه سیاسی بر سایه فرهنگی غلبه میکند. بدین معنا که به نظر میرسد ما چون با نظام سیاسی کشورهایی که گویشوران آن به زبان انگلیسی سخن میگویند در وضعیت تعارض و چالش مزمن تاریخی قرار داریم و همواره یاد مصائبی که برای ملت ما درست کرده اند هستیم، نگرانی یا دشمنی را به زبان آنها هم تسری می دهیم. تلاقی سیاست با سیاستگذاریهای آموزشی و تربیتی گرچه در برخی موارد قابل توجیه است، اما این شکل از مداخله سیاست در این حوزه آموزشی، ما را به نتیجه درست و مسئولانهای رهنمون نمیشود.
در پایان آنچه در نشست دانشگاه تربیت مدرس و مواقع دیگر طرح کردهام را مورد تأکید قرار میدهم. عدم فراگیری زبان انگلیسی توسط آحاد دانشآموزان ایران زمین را باید به منزله یک معلولیت و ناتوانی جدی تلقی کرد. گرچه فراگیری زبانهای خارجی دیگر (که بهتر است به شکل اختیاری در دستور کار نظام آموزشی باشد) البته یک مزیت غیر قابل انکار است.
منبع: پایگاه خبری رب
- 7
- 8,834
- 1,599,168
- 41
اطلاعات تماس
آدرس: تهران، جلال آل احمد، پل نصر، دانشگاه تربیت مدرس، دانشکده علوم انسانی، گروه علوم تربیتی، طبقه سوم، اتاق 308.
پست الكترونيك: mehrmohammadi.ir@gmail.com
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.