با نام خدا

برای ارائه در  همایش نویسندگی و انشاء

دهم اردیبهشت ۱۳۹۳

دانشگاه علامه طباطبائی- دانشکده زبان و ادبیات

معنا سازی( تولید متن خلاق) و معناکاوی( فهم متن خلاق)  زبانی:  هنرهای دوگانه مغفول در تعلیم و تربیت کنونی ایران

«چکیده تفصیلی»

مقدمه:

با عطف توجه به این دو توانمندی(دو هنر) نه تنها امر تربیت از برخی کاستی های جدی نجات می یابد بلکه هم زمان با خلاء قابل توجه دیگری هم در  عالم تعلیم و تربیت  مقابله می شود که همان کم توجهی به پرورش حس زیباشناسی در مخاطبان است… در واقع با یک تیر دو نشان زدن است.

بخش اول: چرا مغفول؟  چرا باید باشد؟ چون فقدان آن چه باید باشد و نیست به مولفه مغفول برنامه ترجمه می شود؟ برایند مطلوبیت و فقدان به یک کولفه مغفول در برنامه درسی شکل می دهد. پس سوال این است که مطلوبیت این دو هنر از چه روست و چه توجیهاتی دارد؟

  • از تعلیق خارج کردن ظرفیت های فاخری که انسان بما هو انسان در مسیر دست یابی به کمال توان کسب و تملک آن را دارد. با کدام منطق تربیتی به حاشیه رانده شده اند؟…قطعا تصور ناقص و نابسنده ای از تربیت یافتگی که عقلانیت علمی، تحلیلی، ابزاری و منطقی را در اوج می نشاند و پرورش آن را یگانه ماموریت نظام های تعلیم و تربیت می شمارد به چنین وضعیتی به عنوان یک آسیب جدی نمی پردازد…. از پس این لنز به تعلیم و تربیت نگاه کردن همه چیز را مطابق آنچه باید باشد نشان می دهد. باید لنز ها را عوض کرد. چشم ها را باید شست.تا این کمبود و کاستی و آسیب را بتوان ادراک کرد.
  • برای سهیم شدن دانش آموزان در بخش قابل توجهی از فرهنگ و تمدن بشری که در قالب های زبانیِ غیر متعارف( nondiscursive ) گنجانده شده و حاوی منظرهای بدیع و معانی عمیق درباره موضوعات مختلف است  ( قدرت رمز گشایی)
  • توانایی انتقال حس توام با شناخت یا  فهم عاطفی (cognitive feeling) به عنوان یکی از شایستگی های انسان فرهیخته و مکتب دیده. تعبیم و تربیت معملولا از نپرداختن به یکی از این دو ظرفیت و پرداختن افراطی و انحصاری به دیگری رنج می برد.  خصوصا در بعد تربیت اخلاقی و ارزشی.  آشکار سازی حقایق ظریف و پیچیده به شکل تاثیرگذار و آموزش ها از این طریق( داستان، شعر ، نمایشنانه و …)  می تواند به شدت تسهیل شود و در صورت عدم بکارگیری این  قالب های هنری  می تواند در معرض تعطیل قرار گیرد. هنر زبانی می تواند به شکل موثری در خدمت فهم معانی ظریف و پیچیده و چند وجهی قرار گیرد
  • برخورداری از امکان یا اّبزارِ اِبراز طیف درک ها و دریافت ها، یا بازنمایی معانی و مکنونات که در قالب زبان محاوره ای و نشانه های متعارف زبانی نمی گنجد . با جان ویژه بخشیدن به زبان( rendering language) نیازمند اتکاء به صناعات و فنون ادبی است.
  • مشارکت در توسعه فرهنگ و تمدن بشری با محدود نماندن به ظرفیت گفتگو با آن ها ( رمز گشایی)، بلکه ایستادن بر شانه مفاخر فرهنگی و ادبی و خلق متون و معانی تازه یا منظرهای تازه در مواجهه با پدیده های مختلف( رمز گردانی)
  • گریز از تربیت ناقص یا برخورداری از سواد واقعی . گریز از تهدید سواد “ابتر، نیمه و ناتمام ” و تبدیل شدن به انسان های نیمه باسواد که تنها با پاره ای از نشانه ها و نمادهای معنایی توان برقرار رابطه دارند و در ارتباط به بخش دیگری گنگ عمل می کنند و هیچ حظ و بهره معنایی از آن نمی توانند ببرند. هم در عدم امکان برقراری بده بستان معنایی ( فهم معانی خلق شده) با بخشی فاخر از تولیدات فرهنگی ابناء بشر و هم در عدم امکان ظاهر شدن در قامت  پژوهنده ای که با اتکاء به آفرینش زبانی از سیطره نامیمون زبان منطقی و علمی می تواند دیگران را در داشته های خود سهیم سازد( تولید معانی خلاق)
  • قدرت خلق زبان، برخورداری از خلاقیت پرورش یافته در حوزه زبان،  قدرت  بازی با زبان و به خدمت گرفتن نشانه های زبانی ، به جای مخدوم نشانه ها و نمادهای زبانی در قالب زبان متعارف شدن، شکستن قالب ها و قدرت فراتر رفتن و بدست گرفتن زمام اختیار آن ها.

بخش دوم: رویکرد غفلت زدائی چیست؟

  • سطح اول: مستقیم/ درس انشاء/ برنامه درسی
  • سطح دوم: غیر مستقیم/ توجه سایر دروس، کارکرد ثانوی …تکالیف  مستلزم نگارش خلاق، استفاده  آگاهانه معلم از کنایه، تمثیل،  استعاره ، شعر، عبارت های حکمت آمیز، کاریگلماتور، طنز، هایکو،  …. در تدریس. همان جایگاه فرا برنامه درسی را یافتن.
  • سطح سوم: غیر رسمی و غیر متشکل/ فرصت های آزاد و  مبتنی بر مولفه نیمه تجویزی و غیر تجویزی برنامه درسی

بخش سوم:  تربیت معلم

  • برای محقق ساختن رویکرد غیر مستقیم؛ نقش همه  معلمان، نیازمندحداقل توانمندی در این زمینه و دعوت با رفتار و عملکرد ، نه صرف گفتار و توصیه . ئر برنامه های جدید نگارش خلاق پیش بینی شده و در کنرا نگارش علمی آموزش داده خواهد شد.
  • برای محقق ساختن رویکرئ غیر مستقیم و غیر متشکل ؛ در برنامه درسی جدید تربیت معلم در همه موضوعات به لایه های چهارگانه توجه می شود. درس ها و موضوعات علاوه بر شکل مستقیم و غیر مستقیم باید در خارج از کلاس درس هم ما به ازا داشته باشند. کل فضای دانشگاه و فعالیت های اختیاری و آزادی که در محیط دانشگاه تدارک دیده می شود باید معین و مقوم یادگیری های کلاسی باشد. این حکم درباره نویسندگی و انشاء یا هترهای های زبانی مورد بحث در این بحث صادق است.