این سخنرانی در تاریخ ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۸ در جمع مدیران دانشگاه فرهنگیان ایراد شده است.

از تحلیل تجربه یکصد ساله تربیت معلم چه می توان اموخت؟

با نام خدا

یکصدمین سال آغاز حرکت آینده ساز تربیت معلم را گرامی می داریم. در این مقطع تاریخی مایلم این پرسش را مطرح کنم که علاوه بر بزرگداشت یکصد سال تلاش و تجلیل از دست اندرکاران که با البته با عشق و انگیزه ستودنی برای تعالی کشور، نظام تعلیم و تربیت را از پیچ و خم های تاریخی عبور دادند چه کار دیگری باید بکنیم؟ به دیگر سخن از تجربه یکصد سال چه می توانیم بیاموزیم؟ بسنده کردن به تقدیر و تجلیل به باور نگارنده برغم ظاهرش نوعی کم مهری نسبت به این تجربه منحصر بفرد و مهم ملی است.

برای پاسخ به این سوال، اما، باید پرسش مقدر دیگری را مطرح کرد که کدام اتفاق در طی یکصد سال گذشته بیش و کم  مورد غفلت قرار گرفت؟

از نظر من پاسخ را می توان در این توصیف جستجو کرد که در یک قرن گذشته “ارتقاء تربیت معلم به سطح یک مساله اولویت دار ملی، و نه یک امر صرفا بوروکراتیک مورد غفلت بوده است. تربیت معلم عمدتا در خدمت  پاسخ به یک نیاز عینی و آشکار بوده و ظرائف و پیچیدگی های ان که بدون تردید اگر نه فراتر، دستکم در حد امر تعلیم و تربیت است، مورد اعتنا و توجه نبوده است. چنین  جایگاهی بویژه نزد جامعه علمی و نخبگانی باید احراز می شد تا از آن بعنوان یک ظرفیت ممتاز برای بهبود مستمر کیفیت تربیت معلم بهره می بردیم. به دیگر سخن غیبت جامعه علمی در صحنه بحث و گفتگوهای تعالی بخش کاملا محسوس است. در نتیجه تربیت معلم به مثابه شبه جزیره ای در مجمع الجزایر تعلیم و تربیت کشور به کار خود مشغول بوده و کمتر شوکی بلحاظ روال ها و رویه ها را تجربه کرده است.

در سایه این آسیب شناسی، و چنانچه صحت آن مفروض گرفته شود، باید به راه حل اندیشید تا مسیر آینده را بگونه ای شایسته تر رقم زنیم.

از آنجا که در حال حاضر پدیده دانشگاه فرهنگیان بعنوان متولی اصلی و چه بسا انحصاری در صحنه تربیت معلم کشور حضور دارد، در مقام ارائه طریق نیز منطقا باید دانشگاه فرهنگیان را مخاطب قرار داد و صادقانه پرسید دانشگاه فرهنگیان در فرآیند تکاملی تربیت معلم چه اتفاقی را باید رقم بزند؟

به نظر می رسد دو اقدام کلان و راهبردی بتواند در کانون توجه دانشگاه قرار گیرد که در ادامه به شرح مختصر هر یک می پردازم:

۱) طراحی و تدارک فرصت های لازم برای گفتگوهای آزاد( بویژه انتقادی)، سیستماتیک، مداوم و گسترده درباره امر پیچیده تربیت معلم در میان نخبگان و صاحب‌نظران با هدف تشریک مساعی آنان در آسیب شناسی و همچنین طرح ایده های تازه جهت رفع نواقص و اعتلای مستمر عملکرد تربیت معلم. طراحی و تدارک این فرصت ها سبب زنده نگاه داشتن موضوع تربیت معلم می شود که با تحریک صاحب نظران به طرح ایده های نظری و تمهید پشتوانه های پژوهشی و شواهد تجربی دست یابی به کیفیت برتر را در دسترس متولیان و مدیران تربیت معلم  قرار می دهند. باید بدانیم حمایت های سیاسی از تربیت معلم گرچه مفید است اما ضرورتا به ارتقاء جایگاه این حوزه نزد نخبگان و اهل نظر نمی انجامد، و در سال های اخیر نیز نینجامیده است. حداکثر کاری که از حمایت سیاسی بر می آید گشایش های میدانی و بوروکراتیک است. گشایش در نظر ایجاد نمی کند و جبهه نظر را تقویت نمی کند. بعضا حمایت های سیاسی می تواند احساس کاذب بی نیازی از مشارکت جامعه علمی و نخبگانی را هم ایجاد بکند که چنین مباد.

در این راستا باید پرسید چرا نباید در محافل علمی ( خصوصا محافل با وجهه نقد سیاست ها و برنامه های جاری) دست اندرکاران حضور فعال پیدا کنند؟ چرا اصلا برای حضور منتقدان دلسوز، مدیران امر فضا و فرصت فراهم نکنند؟ چرا ابتکاراتی مانند “جایزه تربیت معلم” را  تاسیس و نهادینه نکنیم( بهترین استاد، بهترین رساله، بهترین طرح پزوهشی، بهترین و مدلل ترین نقد)؟ چرا توسعه پژوهش را جدی تر نگیریم و مشعل پژوهش درباره تربیت معلم را هم در سطح دانشگاه فرهنگیان و هم در سطح کل نهادهای علمی روشن نکنیم؟ درگیر کردن هرچه وسیع تر جامعه پژوهشی یک روش مهم و موثر برای رسیدن به سطح درگیری و دغدغه مندی مورد نظر در جامعه نخبگان است.

بعنوان نمونه شاخص در این زمینه ها از یکی از کشورهای مطرح در تعلیم و تربیت جهانی می توان نام برد.  منظور کشور فنلاند است که در آن سال هاست تربیت معلم بر روی شانه های جامعه علمی و دانشگاه های کشور به پیش می رود، اما هرگز برای ادامه راه از این ظرفیت چشم نیز برگرفته نمی شود. نشانه تداوم توجه به این ظرفیت تعریف پروژه ملی اصلاح تربیت معلم است که با بودجه قابل توجهی از سال ۲۰۱۶ در جریان است. بر اساس اطلاعات موجود ۱۵ میلیون یورو به اجرای این پروژه اختصاص داده شده و  ۳۲ پروژه پژوهشی از جنس اجرای آزمایشی ایده های نواورانه در ابعاد مختلف تربیت معلم در دست اجراست. این پروژه ها متکی به داده ها و محورهای برگرفته از آسیب شناسی تربیت معلم کنونی در فنلاند است توسط دانشگاه ها و مراکز پژوهشی در حال اجراست. یکی از مهم ترین منابع آسیب شناسی در این مجموعه نیز رصد خروجی ها( نومعلمان) به شکل سیستماتیک و  مطالعه درباره اثربخشی نومعلمان است. این مطالعه مثلا اشکار ساخته که میل به آموزش های مداوم حرفه ای در نسل جدید رو به افول است(خود را یادگیرنده مادام العمر نمی داند)، مهارت های ارتباط با خانواده آنها ضعیف است، مهارت مدیریت دانش آموزان چالش زا در آنها ضعیف است و ضعف مهارت در مدیریت کلاس های دارای بافت دانش آموزی چند فرهنگی وجود دارد.

یک عرصه و محمل دیگر برای دامن زدن به بحث و گفتگو و بویژه پژوهش های تربیت معلمی و جبران نقیصه یکصد سال گذشته جدی گرفتن عملکرد دانش آموزان ایران در مطالعات بین المللی و در آزمون های نهایی داخلی است. در این مطالعه بر اساس علایق تربیت معلمی پاسخ به این سوال تعقیب می شود که “معلمان ما را چه  می شود؟” اگر معلمان نقش خود را به نیکویی ایفا کنند، ایا ما با این نتایج روبرو می شدیم؟ معلم شایسته و برخوردار از کفایت های لازم باید قوت های برنامه درسی را حفظ و تقویت کنند و کاستی ها و ضعف های برنامه ها را پوشش داده و جبران کنند. ایا عموم معلمان ما ظرفیت انجام چنین مداخله‌هایی را دارند؟ در این اشاره به انگیزه مندی معلمان که به شرایط اقتصادی وخیم معلمان انان باز می گردد کاری ندارم. سوال این است که تربیت معلم ما در معلمان چه صلاحیت هایی را پرورش داده است  که بتوان از انان انتظار چنین عملکرد مداخله ای را داشت؟

۲) اقدام راهبردی دوم معطوف به توسعه همکاری های بین المللی و حضور فعال در صحنه‌ تعاملات جهانی برای توسعه تربیت معلم کشور است. این اقدام را برغم ظاهر غیر راهبردی یک اتفاق استراتژیک می دانم. خوشبختانه در تشکیلات سازمان مرکزی دانشگاه، دفتر همکاری های بین المللی تاسیس شده و امر برنامه ریزی و بستر سازی برای این قبیل رخداد ها را می تواند تمشیت کند. در ساختار پیشین دانشگاه این نهاد مستقل وجود نداشت و تاسیس آن  یک اقدام نمادین به حساب می آمد. برنامه بین المللی سازی دانشگاه فرهنگیان بعنوان یکی از مهم ترین اسناد توسعه ای دانشگاه می تواند تدوین و تصویب شود. اجرای آن  می تواند به کلیه بده بستان های بین المللی جهت بدهد و کنش های اینچنینی را از سطح سلیقه مدیران خاص فراتر ببرد.

در پیوند با این راهبرد لازم است به مقوله ای به نام کرسی تربیت معلم با عنوان “معلم به مثابه یادگیرنده مادام العمر” نیز اشاره شود که در سال ۱۳۹۵ تاسیس شد. فعال سازی این کرسی به دانشگاه فرهنگیان نقش ویژه برای مدیریت همکاری های بین دانشگاهی در حوزه تربیت معلم در سطح جهان می دهد. این کرسی که در چاچوب برنامه خواهرخواهندگی دانشگاه ها(unitwin) در یونسکو تعریف شده است، به دانشگاه های برخوردار از کرسی فرصت بسیار مغتنم و ارزشمندی می بخشد. لذا اکیدا توصیه می شود احیاء ان در چهارچوب برنامه بین المللی سازی دانشگاه فرهنگیان مورد اهتمام جدی قرار گیرد.

با آرزوی آینده بس درخشان تر از پیش برای تربیت معلم میهن اسلامی

محمود مهرمحمدی

۰ پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *