با نام خدا
یادداشت های بحث در پنل شماره ۷
کنفرانس توسعه و عدالت آموزشی
۷ و ۸ آذرماه ۱۳۹۴
دانشگاه تهران
مقدمه: پرداختن به عدالت از منظر کیفیت فرصت های یادگیری مطرح است، در بحث عدالت اموزشی، موضوع را نباید به بعد کمی دسترسی به مدرسه و فرصت های یادگیری خلاصه کرد….”فقر آموزشی ، فقر در کیفیت است”.
اصل اساسی در مدرسه داری و ارائه خدمات آموزشی،
همان خط مقدم در کارزار تعلیم و تربیت:
در یک نظام اسلامی عدالت محور، مدارس باید نان شایستگی های اموزشی و تربیتی خود را بخورند… اگر شایسته نیستند، باید از نان خوردن بیفتند! یا نان در عرصه دیگری بخورند که شایستگی آن را دارند.
این عین عدالت است و بی توجهی به آن عین بی عدالتی … چه دلیلی دارد که یک مدرسه بی کیفیت یا کم کیفیت با “رانت دولتی” یا اصطلاحا “از کیسه خلیفه ” به حیاتش ادامه دهد و دولتیان مرتبا در صدد چاره اندیشی برای “تعالی” آن باشند؟ یا با استفاده از یک تمثیل پزشکی بخواهند با life support system و اتصال لوله های مختلفی که کار دستگاه های مختلف بدن را به نیابت انجام میدهد به حیاتش ادامه دهد؟ این واقعا مصداق رانت خواری نیست؟ چرا والدین و دانش اموزان که ذبنفعان اصلی نظام آموزشی هستند باید این شرایط را تحمل کنند؟ این ظلم در حق آنها نیست که کلید فتح قله های سعادت و موفقیت فرزندانشان که همان مدرسه و تعلیم تربیت ان هاست را دولت از دست آنها بگیرد؟
…. به این اصل “طلایی” و کلیدی( بقاء بر مبنای شایستگی ) در یک نظام دولتی نمی توان به شکل پایدار سامان داد… یک “نظام رقابتی” واقعی، جدی و جانانه لازم است ( در برابر رفابت های رنگارنگی که دبگران و عمدتا ساختار دولتی ساخته و پرداخته کرده اند تا با تحربک از بیرون آن ها را به حرکت وادارند )… باید خوف جدی ناشی از “رفتن” و رجاء لذت بخش نسبت به “ماندن” تا مغز استخوان دست اندرکاران مدرسه رسوخ کند تا یک پویایی و حرکت خودانگیخته برای بهتر شدن را دامن بزند… یک ساختار غیر دولتی و غیر رانتی می طلبد. با تدابیری مانند مدیریت هزینه در آموزش و افزایش بهره وری کار به سامان نمی رسد… گرچه کسی منکر ضرورت این اقدامات نیست.
…. “خصوصی سازی“ سفیهانه ترین، بی معنی ترین ، بی محتوا ترین ، غیر منصفانه تربن و ناعادلانه ترین برچسبی است که می شود به مدرسه در چارچوب غیر دولتی زد…. به معانی مستتر در این لفظ بیند یشید… لیبرال ترین نظام ها هم صفر تا صد تعلیم و تربیت را به بخش خصوصی واگذار نمی کنند، مگر قصد انتحار داشته باشند … انواع و اقسام نظارت های محسوس و نامحسوس را اعمال می کنند و تربیت را در دست سلیقه ها، نیت ها و منافع شخصی و گروهی نمی سپارند….. ما که نظارت از نوع محسوس فرایندی و برایندی داریم و بر آن تاکید هم می کنیم..
بنابراین لفظ خصوصی سازی فقط بدرد خارج کردن یک حریف اندیشه ای از میدان با یک ابزار سیاسی می خورد.
… داستان حاکمیتی بودن آموزش و پرورش و اینکه بعنوان بک پروژه قابل برون سپاری نیست هم همینجا باید روشن شود… بله، به این معنای عام آموزش و پرورش قابل برون سپاری نیست. اما مدرسه را با این هدف و با رعایت موضوعات و مقوله های حاکمیتی به مردم واگذار کردن برون سپاری است؟ خروج ان از ید حاکمیت است؟ یا واقعا به مشارکت طلبیدن همه ظرفیت های بالفعل و بالقوه برای تحقق اهداف نظام است؟ این باید اوج “مطالبه یک حکومت عدالت محور و خردبنیان” از مردمش در ظرفیت های فردی و جمعی باشد.
… آیا تحصیل مال از این طریق نا مشروع است؟ هر کس بنای مشارکت داشت باید قید امرار معاش از این طریق را بزند؟ باید از نظر مادی ایثار کند؟( از نظر معنوی و تربیتی که حتما باید ایثار کند)… آیا با این استدلال تیشه به ریشه این حرکت نمی زنیم؟ یعنی سرمایه گذاری در این زمینه را به تعطیلی نمی کشانیم؟… نان شایستگی تربیتی و آموزشی را خوردن حرام است!!؟؟ نان اقبال مردم را خوردن حرام است؟ کدام مکتب چنین آموزه ای را ترویج می کند که ما بخواهیم از منظر اسلامی چنین کنیم؟ آیا این جفای به اسلام نیست؟
… غیر دولتی؟ مغایرت با اصل ۳۰ قانون اساسی؟… به هیچ وجه… سهم دولت را نه تنها باید حفظ کرد، بلکه باید در سطح بهترین کشورها افزایش داد… فقط توزیع آن از عرضه محوری به تقاضا محوری چرخش می کند…” پته های آموزشی“ و توزیع آن به نسبت عکس دهک اقتصادی خانواده
… الان فصل بازنگری در سند تحول طبق ماده… مصوبه شورایعالی است… با محوریت “دست بابی به فرصت های با کیفیت آموزشی و تربیتی” می توانیم به زیرنظام های “اقتصاد و مدیریت آموزش و پرورش” نگاهی تازه داشته باشیم و بحول و قوه الهی در آموزش و پرورش کشور انقلابی را پایه گذاری کنیم.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.