🔺بیان فردا در ادامه سلسله مصاحبه‌های خود با موضوع توسعه و برنامه هفتم توسعه، با دکتر محمود مهرمحمدی، استاد دانشگاه و رئیس پیشین دانشگاه فرهنگیان گفت‌وگو کرده است.

🔺مهرمحمدی در این گفت‌وگو بخش‌های مربوط به آموزش و پرورش را در مورد بررسی قرارداده و معتقد است که محیط حکمرانی کشورمان مستعد برنامه‌محوری نیست و به همین دلیل هم عمده برنامه‌های توسعه حدود ۳۰ درصد اجرا شده است.
🔺او با اشاره به تاکید دولت بر مدرسه محوری در لایحه برنامه هفتم توسعه نیز گفت: گویی دولت در بخش‌هایی از لایحه می‌خواهد کنترل را بیشتر کند، خب ما نمی‌توانیم دم از مدرسه محوری بزنیم اما به حرص خود برای کنترل پایان ندهیم.

این استاد دانشگاه با این وجود پیشنهاداتی را درباره برنامه هفتم توسعه مطرح کرد، ازجمله اینکه باید دولت سایه خود را به شکل لطیف و نامحسوس بر سرمدارس حفظ کند. پیشنهاد دیگر او توجه به مدرسه‌یاری درکنار مدرسه‌سازی است.

بخش کوتاهی از مصاحبه:

ویدیوی کامل این مصاحبه را اینجا در وبسایت «بیان فردا» مشاهده کنید.

📎همچنین روزنامه اعتماد در شماره ۵۶۵۰ به تاریخ ۱۹ آذر ۱۴۰۲ متن کامل این مصاحبه را منتشر کرده است:

برای مشاهده مصاحبه روزنامه اعتماد در قالب فایل پی.دی.اف اینجا را کلیک کنید.

سلسله جلسات بررسی ابعاد ناترازی نیروی انسانی آموزش و پرورش در میز گفت‌وگوی رستا
جلسه سوم با حضور آقای دکتر محمود مهرمحمدی
📺پخش از طریق تلویزیون اینترنتی رستا، رسانه تعلیم و تربیت ایران

برای تماشای این مصاحبه روی تصویر زیر کلیک کنید:

عضو هیأت علمی دانشگاه تربیت مدرس گفت: در «بازگشایی مدارس» به جای بازگشت به روال های گذشته، پایه گذار «فصل جدیدی از تعلیم و تربیت» باشیم.

به گزارش مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش، محمود مهرمحمدی؛ در گفت و گو با خبرنگار این مرکز، در خصوص بازگشایی مدارس در سال تحصیلی جدید، اظهار کرد: به باور من در بازگشایی، شرایط واقعی و واقعیت‌ها (حال)، باید مد نظر باشد اما شرایط آرمانی(آینده)، بویژه با توجه به رواج گفتمان تحول در آموزش و پرورش، نباید از نظر دور بماند.

مهرمحمدی افزود: مهم‌ترین مضمون در نگاه به آینده، استفاده از تکنولوژی برای ترمیم نقائص پیشین در حوزه‌های کیفیت و عدالت، یا تحقق انقلاب آموزشی، است. در این مورد لازم است سرمایه‌گذاری‌های سخت افزاری و نرم‌افزاری در اولویت قرار گیرد و درباب سخت افزار نیز، تدارک ابزار مناسب(تبلت یا گوشی) برای همه دانش‌آموزان نیازمند، یک اولویت جدی و آشکار است.

وی ادامه داد: توانمند سازی سراسری معلمان در حوزه «سواد تکنولوژی» هم لازم است جزء اولویت ‌های تربیت معلم، پیش از خدمت و آموزش نیروی انسانی شاغل در آموزش ‌و ‌پرورش باقی بماند.

مهرمحمدی با اشاره به شروع سال تحصیلی جدید گفت: در بازگشایی مدارس، به جای بازگشت به روال های گذشته، پایه‌گذاری «فصل جدید» تعلیم‌ و تربیت برای «نسل جدید» (که از قضا نسل دیجیتال هم هستند) باید در افق دید سیاست‌گذاران آموزش ‌و ‌پرورش و الهام بخش آنان باشد.

عضو هیأت علمی دانشگاه تربیت مدرس با اشاره به اصول بازگشایی مدارس، تصریح کرد: تضمین سلامت و بهداشت جسمانی، از طریق واکسیناسیون یا امکان رعایت شیوه‌نامه‌های بهداشتی، پیش‌نیاز علی‌الاطلاق حضور فیزیکی دانش‌آموزان و معلمان قلمداد می‌شود.

مهرمحمدی افزود: تضمین سلامت روانی و اجتماعی از جمله استلزامات حضور در جمع و برقراری تعاملات اجتماعی و بویژه از نوع فیزیکی، علی‌الخصوص برای دوره‌ ابتدایی، است و نباید مورد غفلت قرار گیرد. همچنین  برای دوره ابتدایی با توجه به حساسیت‌های رشدی(تکوینی) این دوره (و به ‌ویژه دوره‌ اول ابتدایی) و ماهیت «پایه‌ای» اهداف آموزشی و تربیتی، آموزش حضوری می‌تواند اولویت مستقل از شرائط یا همیشگی نظام آموزشی باشد.

وی ادامه داد: اگر چه ارائه‌ دروس کارگاهی و آزمایشگاهی به شکل حضوری و دروس نظری به شکل مجازی، اقتضای شرایط کنونی است، اما با توسعه نرم‌افزاری در عرصه‌های اینچنینی این تمایز یا اولویت، پایدار نخواهد ماند. اتفاقاً اختلاف فاحش در امکانات و تجهیزات کارگاه‌ها و آزمایشگاه ها و همچنین کیفیت نیروی انسانی،  با به‌کاربستن تکنولوژی دیجیتال قابل جبران است.

عضو هیأت علمی دانشگاه تربیت مدرس افزود: برای شرایط ویژه‌ روحی و روانی معلمان و دانش‌آموزان در بازگشت به مدرسه باید تدابیر لازم اندیشیده شود. از جمله، بسیج ظرفیت‌های مشاوره درون و بیرون مدرسه یک ضرورت است.

مهرمحمدی با اشاره به ظرفیت‌های تکنولوژی و مسأله‌ بازگشایی غیربازگشتی، گفت: تحقق شایستگی‌های والای تربیتی و ساخته شدن منش و شخصیت دانش‌آموزان در ابعاد علمی، اخلاقی، مستلزم ترک رویه‌های سنتی(تجویزی، دستوری، مهندسی شده) تعلیم و تربیت و ایجاد انعطاف در مواد و منابع یادگیری است که با استفاده از تکنولوژی‌های جدید، به بهترین شکل قابل تحقق است.

وی گفت: عنایت به واقعیتی به‌نام تفاوت‌های فردی دانش‌آموزان در ابعاد مختلف که از شروط پایبندی به عدالت است نیز مستلزم ایجاد چنان تنوعی در فرایندها و حتی برآیندهاست که جز با تمسک به ظرفیت تکنولوژی‌های جدید دست‌یافتنی نیست. تکنولوژی می‌تواند با تولید محتوای مرغوب و باکیفیت آموزشی و قرار دادن آن در دسترس عموم دانش‌آموزان، در خدمت رفع مؤثر نابرابری‌های ناشی از کیفیت به شدت متفاوت یاددهی-یادگیری، در مدارس کشور قرار گیرد.

عضو هیأت علمی دانشگاه تربیت مدرس ادامه داد: تکنولوژی می‌تواند به توسعه‌ زیرساخت خرد حرفه‌ای از طریق انباشت و به اشتراک گذاشتن دانش و تجارب زیسته حرفه‌ای، میان معلمان و مدیران در مقیاس وسیع منجر شود.

مهرمحمدی حضور و مشارکت فعال والدین در صحنه تعلیم و تربیت را یکی از فرصت‌های بالقوه‌ تعلیم و تربیتی دانست و گفت: توانمند سازی والدین در فرآیند بازگشایی در حوزه‌ سواد تکنولوژی و همچنین اصول تعلیم و تربیت باید در اولویت باشد تا این قوه به فعلیت درآید.

وی گفت: تکنولوژی جدید می‌تواند در خدمت تحقق ایده یادگیری مادام‌العمر و یادگیری خود راهبر معلمان و دانش‌آموزان باشد و تأمین و سازماندهی به فرصت‌های یادگیری خارج از مدرسه به‌شکل آنلاین و آفلاین برای تحقق این هدف، از سیاست‌های ضروری است.

منبع: وزارت آموزش و پرورش (medu.ir)

ماهنامه «مدرسه فردا»، ماهنامه آموزشی، تحلیلی و اطلاع‌رسانی برای معلمان و دانشجومعلمان و کارشناسان آموزش و پرورش است.

این دوره از ماهنامه شامل گفتگو با دکتر محمود مهرمحمدی پیرامون برنامه درسی و تعلیم و تربیت ایران با عنوان «آینده کتاب های درسی» است.

دریافت فایل:

مصاحبه با فرهنگ دیپلماسی درباب طرح تحول در آموزش و پرورش

دریافت فایل:

برخلاف تصوررایج تربیت غیررسمی در منزل یا به طور کلی محیط خارج از مدرسه و خارج از نهاد رسمی تعلیم و تربیت نیست که اتفاق می افتد

به گزارش جمهوریت به نقل از نشریه پیوند. دکتر محمود مهرمحمدی اندیشمند ،عضو هیئت علمی بازنشسته دانشگاه تربیت مدرس، سرپرست پیشین دانشگاه فرهنگیان و عضو شورای سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزشی واز دست اندر کاران تدوین سند تحول آموزش و پرورش است . دکتر مهرمحمدی که دارای مدرک دکترای برنامه درسی و آموزش است در گفت و گو با ماهنامه پیوند ضمن تشریح ابعاد مختلف ارتباط تربیت غیررسمی با نظام آموزشی و جامعه بر مساله اهمیت آموزش برای مصون سازی در قبال شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی و آموزش در این زمینه تاکید دارد . وی همچنین در این گفت و گو خاطر نشان می کند که نهاد متولی ساماندهی تعلیم و تربیت غیررسمی باید مطالبه گر، تغییر و تحول در تعلیم و تربیت رسمی هم باشد

-) جایگاه اموزش و پرورش و نظام رسمی آموزش در قبال تربیت غیررسمی چگونه تعریف می شود؟ بسیاری از فعالان این حوزه بعضا از تقابل نظام اموزشی با تربیت غیررسمی می گویند و در اینباره هشدار می دهند. این موضوع تا چه حدی نیازمند توجه است و به چه شکل باید آن را مدیریت و برنامه ریزی کرد؟

مهرمحمدی: برخلاف تصوررایج تربیت غیررسمی در منزل یا به طور کلی محیط خارج از مدرسه و خارج از نهاد رسمی تعلیم و تربیت نیست که اتفاق می افتد بلکه باید توجه داشته باشیم که علاوه بر اتفاقات محیط‌های خارج از مدرسه ، در متن نهاد رسمی تعلیم و تربیت نیز ، تربیت غیررسمی می تواند شکل بگیرد و این یکی از اشکال برنامه درسی پنهان است. برابر آنچه در منابع تخصصی تعلیم و تربیت آمده است مدارس فقط یک برنامه درسی را تدریس نمی کنند که آن برنامه درسی نیز ، برنامه درسی اصطلاحا صریح باشد. به عبارت دیگر برنامه درسی صریح تنها یکی از برنامه هایی است که در مدارس تدریس می شود. بنابراین اینگونه باید به صحنه مدرسه نگاه کنیم. جان دیویی که یکی از بزرگ ترین مربیان و فلاسفه تعلیم و تربیت معاصر است تعبیری با این مضمون دارد که بزرگ ترین مغالطه و بدفهمی تعلیم و تربیتی این است که بچه ها در مدرسه تنها آنچه ما تدارک دیده ایم را می آموزند. یعنی آن چیزی که ما برنامه درسی می خوانیم. حال آن که دامنه تجربیات یادگیری دانش آموزان بسیار گسترده تر است. یعنی یادگیری های غیررسمی در فرآیندهای مدرسه ای فراوان اتفاق می افتد. در مدرسه بچه ها اراده، طرح ها و برنامه های خود را نیز دنبال می کنند. در حقیقت در درون هر مدرسه، یک مدرسه نامرئی یا زیرپوستی هم فعال است که در عین جالی که می دانیم اما معمولا نادیده گرفته می شود. یعنی روابط و مناسبات خاصی بر اساس علایق و منویات دانش آموزان خواه خوشایند مدرسه و والدین باشد یا نباشد شکل می گیرد و بچه ها در جهت تحقق آن ها برنامه ریزی می کنند و گام بر می دارند. بنابراین درتبیین این پدیده یعنی تربیت غیررسمی و تعیین خاستگاه‌های آن باید به این بعد نیز توجه شود و تنها به یادگیری ناشی از حضور در متن خانواده و محله و جامعه بسنده نکنیم. نکته دوم این که علاوه بر مدرسه ، یک خاستگاه مهم دیگری نیز برای  تربیت غیررسمی  وجود دارد و آن فضای مجازی است. اساسا فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی چنان گسترده، فراگیر و سرکش شده اند که بر آن مهار هم نمی توانیم بزنیم . تنها راه این است که تلاش کنیم نوعی مصونیت در نسل جدید ایجاد کنیم وگرنه ایجاد محدودیت راه به جایی نمی برد. تلاش ها در جهت ایجاد محدودیت تا کنون که چندان اثربخش نبوده و با توسعه تکنولوژی پیش بینی می شود اثربخشی سیاست اعمال محدودیت ها در آینده نیز کمتر از امروز خواهد بود. بنابراین توصیه می شود این خاستگاه تربیت و یادگیری غیررسمی که فضای مجازی و شبکه های اجتماعی است باید «سیاست مصون سازی» را در پیش گرفت. برای مصون سازی نیازمند سیاست گذاری هستیم. بحث اصلی این است که یکی از سیاست های مهم در راستای مصون سازی ، تدارک آن در نظام رسمی تعلیم و تربیت است. یعنی برنامه های تربیتی و آموزشی ما باید آگاهانه شکل گیری استانداردهای اخلاقی و ارزشی در نسل جدید را تعقیب کند. اما فراتر از این بحث که گرچه مهم است اما مطلب تازه ای نیست . البته ما در عمل هم در حوزه تربیت ارزشی بسیار ناکارآمد عمل می کنیم.. بحث اصلی من در حال حاضر وظیفه اصلی نظام تعلیم و تربیت در جهت ایجاد مصونیت در قبال تهدیدات فضای مجازی است. باید به این سوال پاسخ دهیم که چگونه می توانیم وبگردی نسل جدید در فضای مجازی را جهت دهیم و آن را از ولگردی در این فضا به یک اتفاق مثبت و یک فرصت رشد و یادگیری بدل کنیم؟ بالاترین جلوه مصونیت اینجاست که وبگردی را از ولگردی در فضای مجازی خارج کنیم. برای این منظور باید در فلسفه تعلیم و تربیت تجدیدنظر کرد.. من. پیشنهاد کرده ام که فلسفه پرسش محوری را در تعلیم و  تربیت جایگزین رویکرد پاسخ محوری شود. پاسخ محوری یعنی انتقال دانش و اطلاعات  و به دلایل متعددی این دیگر نمی تواند به عنوان غایت و هدف نهایی تعلیم و تربیت در نظر گرفته شود. نمی خواهیم در حال حاضر همه این دلایل را بررسی کنیم. اما من به یک دلیل خاص مرتبط با این بحث نظر دارم. با جستجوی کمال در سوال و تاکید بر این که خروجی اموزش و پرورش باید قادر به طرح پرسش های خوب باشد و در ملاک تربیت یافتگی در واقع چنین چرخشی ایجاد می شود. در حقیقت در دست پرورده های تعلیم و تربیت ، قدرت و ظرفیت طرح سوال های خوب را ایجاد می کنیم و با این اتفاق بهترین سپر محافظ را در برای فرزندانمان در برابر فضای مجازی تدارک می بینیم. یعنی وبگردی های او را که همان جستجوی های هوسی و بی هدف و بی جهت یا ولگردی در فضای مجازی است ، به فرصت وبگردی برای دستیابی به پاسخ برای سوال های او تبدیل می کنیم. اما باید بپرسیم که برای استقرار نظام تربیت محور چه کار باید کرد که البته نیازمند بحث های مفصلی است و چهارچوب این گفت و گو نمی گنجد. ازاین جهت پیشنهاد می کنم علاقه مندان مقالاتی را که بنده در این زمینه طی سال های گذشته نوشته ام مطالعه کنند . همچنین به کتابی بر آمده از یک رساله دکتری در دانشگاه تربیت مدرس که با راهنمایی بنده فراهم شده است می توان مراجعه کرد. عنوان کتاب  “تربیت برای پرسیدن: درامدی بر نظریه پرسش محوری” از انتشارات نشر نی است. بنابراین بر پایه چنین تحلیلی، نهاد متولی ساماندهی تعلیم و تربیت غیررسمی باید مطالبه گر تغییر و تحول در تعلیم و تربیت رسمی هم باشد. یعنی خواهان آنگونه شکل گیری شاکله و شخصیت دانش آموزان باشد که متضمن حسن استفاده آنان از ظرفیت فراخ تربیت غیررسمی در عصر جدید است.

-)تعامل بین والدین و مسئولان و معلمان و مدیران در مدرسه در ارتباط با مساله تربیت غیررسمی باید به چه صورتی باشد؟

تعامل والدین و مربیان از اهمیت غیرقابل وصفی برخوردار است. علت این است که هم مربیان و هم والدین کنشگران عرصه تعلیم و تربیت هستند و روشن است که اگر این کنش گری به صورت هم سو و هم افزا رخ ندهد چه عواقب وخیمی را به بار می آورد. البته من از تعامل صحبت می کنم و طبعا ارتباط یک سویه و انتظار تمکین یک قطب کنشگری از قطب دیگر کنشگری را مردود می دانم. یعنی این که والدین از مدرسه تمکین کنند یا مدرسه از خواسته های والدین تمکین کنند. این تعامل نیست . تعامل یعنی یک رابطه همدلانه و تشریک مساعی برای تدارک بهترین فرصت های تربیتی برای کودکان و نوجوانان. باید این وضعیت و شرایط را بتوانیم رقم بزنیم. نه والدین باید انتظار همراهی تام و تمام مدرسه با منویات و خواسته های خود را داشته باشند و نه مهم تر از ان مدرسه با اعمال قدرت و به عنوان نهاد رسمی قدرت در این زمینه می تواند انتظار هماهنگی  خانواده با مدرسه را داشته باشد. در شرایط فعلی البته اشکال بیشتر در وجه دوم است که به نظر من تعامل به دلیل میل مواجهه اقتدارگرایانه مدرسه با خانواده شکل نمی گیرد. ادامه این وضعیت منجر به ایجاد شکاف خانواده ومدرسه از حیث آرمان ها و اهداف تربیتی می شود و دود این شکاف به چشم دو طرف یعنی مدرسه و خانواده می رود. بنابراین  طرفین باید ظرفیت ها و حقوق یکدیگر را به رسمیت بشناسند تا این تعامل شکل بگیرد و تلاش کنند تا روابط را در چهارچوب این حقوق و ظرفیت ها ساماندهی کنند .روشن است که خانواده حقوق و ظرفیت هایی دارد که نمی توان در فرآیند تعلیم و تربیت آن را نادیده گرفت. محیط خانواده به یک معنا دارای یک برنامه درسی ویزه خود  است . در این محیط می تواند اتفاقات بسیار سازنده ای رخ دهد و کودک و نوجوان می تواند تجربیات یادگیری خوبی را در محیط خانواده به چنگ بیاوردد. علاوه بر این والدین این ظرفیت را دارند که فراهم کننده بهترین داده های ناظر به اثر بخشی اموزش  تربیتی مدرسه باشند و مدرسه با استفاده از این داده ها می تواند برنامه های خود را اصلاح کنند. اما از سوی دیگر والدین هم باید ظرفیت های مرسه و کارگزاران ان را به عنوان عناصر دارای تجربه و دارای دانش و تخصص حرفه ای برای تربیت فرزندان به رسمیت بشناسند و با ان قدرشناسانه برخورد کنند .

-) در ایام کرونا به واقع مفهوم خانه و مدرسه تغییرات قابل توجهی داشته است و بسیاری از مسئولیت های تربیت رسمی که تا پیش از این بر عهده مدرسه و نظام آموزشی بود، به خانه منتقل شده است. در ایام کرونا تربیت غیررسمی چه تغییراتی کرده است؟

تعلیم و تربیت در فضای شیوع کرونا که از مدرسه به منزل منتقل شده است، بهترین فرصت برای تعامل بین این دو قطب کنشگر در تعلیم و تربیت را فراهم کرده و ضرورت هم افزایی را بیش از پیش اشکارکرده ایت . گرچه چالش هایی را نیز به همراه داشته، اما این چالش ها می تواند مقدمه ورود به یک تغییر و تحول مثبت از زاویه تعامل سازنده میان والیدن و مربیان باشد.

منبع: https://jomhouriat.net/?p=104275

به گزارش ایرناپلاس، آموزش و پرورش یکی از حوزه‌هایی است که به واسطه شیوع کرونا در حال پشت سرگذاشتن تحولات جدی است به طوری که تمام بازیگران آن از مدیران و معلمان مدارس گرفته تا خانواده‌ها و خود دانش‌آموزان  آموزش را در فضای جدیدی تجربه می‌کنند که شناخت کمی نسبت به آن دارند. این تجارب جدید آموزشی این سوال را به ذهن برخی متبادر می‌کند که آیا این تحولات قرار است در آینده نیز استمرار پیدا کند و به بخشی از آموزش و پرورش تبدیل شود یا اینکه چنین تحولاتی تنها منحصر به دوران پاندمی است و با پایان دوران کرونا باید از آموزش و پرورش محو شود؟
پاسخ مثبت به این موارد، پرسش‌های دیگری را نیز مطرح می‌کند که اگر قرار است این تغییرات در آموزش‌وپرورش ماندگار باشد چه مزیت‌هایی برای ارتقای عدالت و کیفیت آموزشی دارد و برای استفاده بهتر از ظرفیت‌های آن چه باید کرد؟

نمی‌توان به روال گذشته برگشت

محمود مهرمحمدی بنیانگذار پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش و عضو شورای عالی آموزش و پرورش در گفت‌وگو با ایرناپلاس درباره تحولات آموزش و پروش در دوران پساکرونا می‌گوید: ارزیابی کلی این است که آموزش و پرورش هرگز نمی‌تواند به وضع و روال‌های گذشته خود در آموزش سنتی و حضوری به صورت تام و تمام برگردد. آن هم به این دلیل که با این تحولات، مزیت‌ها و ظرفیت‌های تازه‌ای پدیدار شده که در خدمت آموزش‌وپرورش قرار گرفته است.


«در این شرایط می‌توانیم فرصت یادگیری بسیار خوبی را برای دانش‌آموزان به ویژه برای آنهایی که دسترسی خوبی به مدرسه و معلم شایسته و بایسته و دارای صلاحیت حرفه‌ای بالا نداشتند، فراهم کنیم. البته آموزش مجازی نه فقط برای دانش‌آموزان محروم  بلکه برای همه دانش‌آموزان می‌تواند در آینده و در شرایط عادی در دنیا استمرار پیدا کند. بنابراین آموزش مجازی می‌تواند یک اتفاق مثبت و بالقوه باشد و در کنار آموزش سنتی به صورت ترکیبی استفاده شود. بنابراین حتی در مدارس عادی و در شهرهای بزرگ و مناطق برخوردار هم می‌توانیم این نوع آموزش‌ها را ادامه دهیم و این روال قطع نشود.»

مهرمحمدی درباره تحولات دیگر در حوزه آموزش‌وپرورش ادامه می‌دهد: فکر می‌کنم عاملی که نقش کانونی در تغییر و تحولات آموزشی دارد آموزش مجازی و تبدیل روال‌های سنتی و حضوری آموزش به روال‌های غیرحضوری شامل از آنلاین و آفلاین است.

یادگیری یک اتفاق آمیخته با زندگی

به گفته وی، اینکه دانش‌آموزان با موضوع آموزش مجازی چطور برخورد ‌کنند و متوجه شوند یادگیری به عنوان یک اتفاق آمیخته با زندگی و نه مجزا از زندگی است می‌تواند در بستر خانه اتفاق بیافتد. این یک تغییر اساسی و یک ذهنیت تازه نسبت به این است که آموزش کجا اتفاق می‌افتد. درک این نکته که آموزش فقط در محیط مدرسه نیست و در خانه هم می‌تواند اتفاق بیافتد برای دانش‌آموزان به‌ویژه سنین پایین‌تر بسیار مهم و البته دشوار و چالشی است. به همین دلیل والدین از وضعیت کنونی شکایت دارند که فرزندانشان آموزش را جدی نمی‌گیرند و تکالیف خود را انجام نمی‌دهند و این از پیامدهای تبدیل آموزش از وضعیت حضوری و سنتی به شکل غیر حضوری است.

پررنگ‌تر شدن نقش والدین در آموزش

مهرمحمدی درباره تاثیر تحولات آموزش مجازی در خانواده‌ها می‌افزاید: برای والدین هم تحول اساسی در این شرایط ایجاد شده، اما نکته مهم این است که هرچه آموزش غیرحضوری و تحت نظارت والدین در آینده استمرار پیدا کند نقش والدین در آموزش پررنگ‌تر می‌شود که البته این نقش باید به فال نیک گرفته شود.

«والدین در گذشته همه ماموریت و مسئولیت تربیت و آموزش فرزندان خود را به مدرسه سپرده‌ بودند و انتظار داشتند صفر تا صد مسائل تربیتی توسط مدرسه انجام شود. اما حالا یک مرتبه متوجه شدند حضور کودک در محیط خانه و حذف کاری که مدرسه انجام می‌داده بار سنگین آموزش را برعهده آنها گذاشته و آنها به یک بازیگر خیلی مهم و جدی در آموزش و پرورش تبدیل شدند و در صورتی که آموزش غیرحضوری ادامه پیدا کند این نقش آنها ادامه خواهد داشت.»

به اعتقاد مهرمحمدی، این پرسش جدی مطرح خواهد شد که آیا والدین آمادگی لازم را  برای این نقش آفرینی دارند یا نه؟ آیا آموزش‌های لازم را دیده‌اند؟ و از ایفای این نقش به درستی بر می‌آیند؟
واقعیت این است که در شرایط کنونی، خانواده‌ها در این باره دچار غافلگیری شدند بنابراین یکی از سیاست‌های مهم آموزش‌وپرورش در آینده، فراهم کردن زمینه‌های مشارکت معنی‌دار و موثر والدین در جریان تربیت و آموزش کودکان با روش‌های مختلف است. البته در این زمینه رسانه‌ها و نهادهای دیگر نیز باید به مسئولیت خود عمل کنند.

چالش اساسی در عدالت آموزش در دوران کرونا

مهرمحمدی در پاسخ به این سوال که ارزیابی وی از شرایط زیرساخت‌های کشور در حوزه آموزش مجازی چیست، می‌گوید: پیش از کرونا ما به لحاظ عدالت آموزشی به معنای دسترسی به امکانات آموزشی و مدرسه وضعیت خوبی داشتیم و آموزش و پرورش عملکرد خوبی بعد از انقلاب داشته است. اگرچه بی‌عدالتی همچنان وجود دارد و عدم دسترسی به امکانات آموزشی در مناطق محروم وضعیت خوبی را پیش چشم ما قرار نمی‌دهد اما این عدالت به شدت در دوران پس از کرونا با شکنندگی بیشتر تبدل به یک چالش اساسی شده است.

آمار جهانی دسترسی دانش‌آموزان به امکانات آموزشی از راه دور

وی تاکید دارد که این تنها مساله کشور نبوده و موضوع جهانی است. برآوردها نشان می‌دهد با شروع کرونا چیزی حدود یک و نیم میلیارد دانش‌آموز در جهان از دسترسی به مدرسه محروم شدند و از این تعداد حدود ۴۰۰ میلیون نفر دسترسی به امکانات آموزشی از راه دور نداشتند. این مساله جهانی است و اتفاقا روز به روز بدتر شده، به‌طوری که در حال حاضر عدم دسترسی  به مدرسه به شکل سنتی بیشتر شده است؛ برآورد سازمان‌های بین المللی نشان می‌دهد دانش‌آموزانی که دسترسی به امکانات آموزش مجازی ندارند نیز به رقمی حدود ۶۰۰ میلیون نفر رسیده است.

مهرمحمدی ادامه می‌دهد: در این صحنه جهانی ما وضعیت متفاوتی نداریم. بنابراین باید به‌طور جدی دغدغه بازماندن از تحصیل و عواقب مخرب اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی آن را مورد توجه قرار داده و برای آن نگران باشیم.

وی یادآور می‌شود: آمارهای جهانی نشان می‌دهد حدود ۲۴ درصد دسترسی به اینترنت برای کودکان سنین مدرسه فراهم است. در کشور ما ضریب نفوذ بیش از این بوده و وضعیت ما از میانگین وضعیت جهانی بهتر است اما به هر حال ما هم درباره دسترسی به اینترنت، تامین هزینه‌های اینترنت و تامین ابزارها مثل گوشی و تبلت مشکلاتی داریم و از این منظر عدالت آموزشی و پیامدهایی که به دلیل استمرار این وضعیت در صحنه اجتماعی شاهد آن خواهیم بود، نگران کننده است.

وظیفه آموزش و پرورش و معلمان چیست؟

مهرمحمدی می‌افزاید: وظیفه آموزش‌وپرورش در چنین شرایطی این است که علاوه بر عدالت آموزشی نگران کیفیت آموزش هم باشد و آن را یک دغدغه جدی بداند؛ به‌دلیل اینکه شرایط کرونا به‌صورت ناگهانی و غافلگیرکننده ایجاد شد، آموزش در دنیا با یک شوک مواجه شده است. کادر آموزشی و معلمان هیچکدام آمادگی حضور در صحنه‌های مجازی و استفاده از پلتفرم‌های مختلف برای آموزش را نداشتند و هنوز هم این مسائل وجود دارد. البته هرچه بیشتر زمان در اختیارمان باشد، توجه و آگاهی مسئولان و سیاست‌گذاران و مدیران آموزش‌وپرورش نسبت به این که چه اقداماتی انجام دهند بیشتر می‌شود.

وی می‌افزاید: معلمان باید برای تامین آموزش با کیفیت در فضای مجازی آموزش‌های لازم را ببینند و پشتیبانی‌های لازم از آنها به عمل بیاید و امیدوارم در این زمینه اتفاق‌های خوبی رخ دهد. مزیت این نوع آموزش این است که نیازی نیست همه معلمان محتوا تولید کنند. آنها باید بتوانند بخش آنلاین را به خوبی مدیریت کرده و برای آن آموزش ببینند. بخش زیادی از آموزش مجازی می‌تواند به صورت آفلاین برگزار شود. تولید محتوا هم می‌تواند توسط معلمان برجسته در حوزه‌ها و دروس مختلف تولید شود و از طریق بسترهای مجازی در اختیار همه قرار گیرد. ما در این زمینه مشکل داریم و با برخورداری از زمان بیشتر و خارج شدن از شوک اولیه انتظار می‌رود اقدامات موثری صورت بگیرد.

ضرورت تبدیل شاد به یک سامانه مدیریت آموزش

مهرمحمدی درباره سامانه شاد ادامه می‌دهد: فکر می‌کنم آموزش و پرورش روی این زیرساخت کار زیادی کرده است و همچنان هم تلاش می‌کند ظرفیت‌های آن بیشتر شود تا این سامانه از یک پیام‌رسان اجتماعی به یک LMS  یا سامانه مدیریت آموزش تبدیل شود.در این جهت گام‌های خوبی برداشته شده است. اما انحصار استفاده یک زیرساخت و یک سامانه، مساله‌ای است که در آینده با سوال مواجه خواهد شد و فکر می‌کنم این امکان در آینده فراهم شود که سامانه‌های دیگری نیز با شاد رقابت و در چارچوب سیاست‌های آموزش‌وپرورش، آموزش غیرحضوری را برای دانش‌آموزان فراهم کنند.

وظیفه پژوهشگران حوزه آموزش در زمان کرونا

مهرمحمدی در ادامه درباره وظایف پژوهشگران در چنین شرایطی می‌گوید: امروز ما با یک مساله‌ بزرگ مواجه‌ایم و از آنجا که پژوهشگران با این مسایل سروکار دارند و اساسا مساله موجب شکل‌گیری ایده‌ها و سوژه‌های پژوهشی می‌شود، بنابراین شرایط برای پژوهشگران مستعد اجرای پژوهش‌های گوناگون مساعد است.چون همه وجوه آموزش‌وپرورش در یک موقعیت مشکل‌زا قرار گرفته و آموزش و پرورش ناگهان یک اکولوژی و یک زیست بوم جدید را تجربه می‌کند که همه ابعاد آن از نقش والدین، دانش‌آموزان، معلمان و مشکلات آنها، تولید منابع آموزشی، مدیریت مدرسه و برنامه‌ریزی آموزشی مدرسه به یک صورت‌بندی تازه نیاز دارد. در پاسخ به این پرسش‌ها و کارآمدتر شدن این زیست‌بوم جدید آموزش و پرورش، بازار پژوهشگران می‌تواند داغتر از گذشته باشد.

استراتژی برقراری سنجش مستمر ملی از یادگیری دانش‌آموزان

اما یکی از دغدغه‌های مهم این روزهای والدین و کارشناسان این است که آیا آموزش‌های مجازی و از راه دور موثر است. با ارزیابی این آموزش‌ها می‌توان به این نتیجه رسید که دانش‌آموز مسیر آموزشی خود را طی می‌کند و به عبارت ساده‌تر چیزی یاد می‌گیرد یا نه؟ در واقع این سوال مطرح می‌شود که چطور می‌توان آموزش‌های اینچنینی را ارزیابی کرد.


مهرمحمدی در پاسخ می‌گوید: این سوال مهم و یک نگرانی جدی است. ارزیابی کیفیت یادگیری و اینکه یادگیری آن‌طور که باید اتفاق می‌افتد یا نه مستلزم این است ما آموزش‌ها را رصد کنیم و ببینیم که در شرایط حادث شده بعد از شیوع کرونا عملکرد دانش‌آموزان نسبت به گذشته چگونه بوده است. بنابراین یکی از مسئولیت‌های اساسی حوزه ارزشیابی و سنجش در آموزش و پرورش این است که نگران یادگیری ملی باشیم. بنابراین سنجش ملی از یادگیری و پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان باید یکی از مهمترین اتفاقاتی باشد که در دستور کار آموزش و پرورش قرار می‌گیرد و سنجش‌ها باید با روش خاص طراحی تا مشخص شود که آیا یادگیری به عنوان امر ملی و کلان آموزش‌وپرورش در حوزه‌های مختلف یادگیری و دوره‌های مختلف تحصیلی در مسیر خوبی حرکت می‌کند یا نه.

به گفته وی، این نگرانی وجود دارد که معلمان با تساهل و تسامح با دانش‌آموزان برخورد کنند و برای رعایت حال آنها در این شرایط یا بنا به ملاحظه و اعتبار حرفه‌ای خود، دست و دلبازانه به دانش‌آموزان نمره دهند. اینها نگرانی‌های درستی است و به همین دلیل باید استراتژی برقراری سنجش مستمر ملی از یادگیری دانش‌آموزان در دستور کار باشد تا پاسخ این نگرانی‌ها داده و مداخله لازم انجام شود. علاوه بر این، معلمان نیز باید آموزش‌های لازم برای یادگیری روش‌های سنجش در فضای مجازی را دریافت کنند.