با نام خدا

سخنرانی کلیدی

همایش فرهنگستان علوم

موضوع همایش:  اولین همایش  فرایند استاندارد آموزش و آموزش استاندارد

۶-۵ آذرماه ۱۳۹۳

مفهوم شناسی استاندارد و دلالت های آن برای عمل حرفه ای معلم

  • به عنوان رئیس بزرگترین موسسه آموزش عالی کشور که کارش نه تنها آموزش است بلکه تربیت آموزشگر است از طرح این میحث خوشحالم. کور بیزنس(core business) ما تربیت آموزشگر است. باید به پاسخی موجه به این پرسش مبتنی باشد که آموزشگر خوب، آموزشگر موفق کیست؟ آیا می توان به فراخور تم این نشست این آموزشگر را فردی معرفی کرد که در بیزنس آموزش است و آموزش او یا استاندارهای آموزش هماهنگ است؟
  • هم می تواند گفت آری و هم می تواند خیر… هر دو را هم با بلند ترین صوت و بدون اینکه لرزشی در صدا و لغزشی در فهم اتفاق افتاده باشد می تواند اعلام کرد.!!!!!!!!!!!!! چطور چنین چیزی ممکن است؟ …. مفاهیم و برداشت های مختلف از آموزش استاندارد وجود دارد و لذا مفهوم شناسی استاندارد در آموزش مبحثی است که موضوعیت دارد. من می خواهم درباره دو مفهوم یا درک متضاد از استاندارد در عرصه آموزش صحبت بکنم که از دل آن دو پاسخ متضاد به این پرسش که آیا تدریس با کیفیت و موفق تدریس وابسته به استاندارد است در می آید….من هم می توانم هر دو پاسخ را قبول داشته باشم و اکنون می خواهم درباره کیفیت پیوند مفهوم استاندارد با مفهوم آموزش با شما سخت بگویم تا معلوم شود محصول این پبوند یک مفهوم مرکب بصیرت آفرین است یا کور کننده؟ یک مولود خیر است یا یک مولود شر؟ یک  نعمت است یا یک نقمت؟
  • پاسخ خیر میتنی بر چه آموزه هایی یا چه فهمی از ماهیت آموزش و نقش آموزشگر یا کنشگری آموزشگر است؟ پاسخ آری مبتنی بر چه آموزه هایی یا چه فهمی از ماهیت آموزش و نقش آموزشگر یا کنشگری آموزشگر است؟ … من از مجرای توصیف پاسخ نه و انگاره ای از این پیوند که آن را کورکننده، شر و نقمت می انگارد این بحث را دنبال می کنم و طبیعتا معلوم می شود پاسخ آری هم مبتنی بر چه مفروضاتی نسبت به ماهیت آموزش و کنش آموزشگر است. در حقیقت با ضد خودش شناخته می شود یا با مجموعه ای از صفات سلبی.
  1. آموزش خوب و موفق دارای یک فرایند الگوریتمیک است… دستورالعملی است. یک instruction است!
  2. آموزش خوب و موفق دارای وجهه علمی تمام عیار است…دانش تدریس دانشی فرا زمانی و فرا مکانی است ، دانش رسمی و نظری … دانش تدریس یک دانش اتیک است و اموزشگر بر عقلانیت تکنیکی تکیه دارد.
  3. آموزش خوب و موفق آموزشگر را از تولید دانش حرفه ای آموزش بی نیاز می سازد … دیگران صلاحیت ساخت دانش حرفه ای را دارند. پژوهشگران این عرصه که موجوداتی برتر هستند، نه آموزشگران
  4. آموزشگری خوب و موفق صرفا بر اساس آنچه در کتاب های مرجع آمده است عمل می کندgoes by the book. … بهترین تصمیمات در مواجهه آموزشگر با مسائل را باید در کتاب های مرجع معتبر یافت
  5. آموزشگر موفق از آموزشگر ناموفق تنها با برپایه التزام یا عدم التزام به دانش انباشته تدریس شناخته می شود.آیا به چیزی به نام best practice پایبند است یا خیر؟
  6. آموزش موفق یک فرایند تولیدی است و مانند هر فرایند تولیدی موفق دارای “تکنولوژی” است… مبتنی بر اجتهاد شخصی نیست، ریسک اجتهاد شخصی را باید از معادله آموزش بیرون ریخت.
  • اگر پیوند استاندارد با آموزش این معانی و مضامین را به ذهن متبادر کند، پاسخ من یک نه بزرگ است. این پیوند اصلا پیوند مبارکی نیست. فروکاستن فرایند تدریس به یک فرایند روتین، مکانیکی و تفکر زدایی شده است. Standardized teaching is an oxymoron. یعنی قاتق نان آموزش و معین کیفیت آموزش نیست، بلکه بواقع قاتل آن است. The road to hell is   paved with good intentions (حسن نیت به سنگفرش جهنم تبدیل می شود).  در اینجا “آموزش استاندارد”  بر فهم صنعتی از مفهوم استاندارد که همان فهم استاندارد( رایج) از مفهوم استاندارد است استوار است!!!
  • پس آموزش موفق و با کیفیت را باید در نفی تمام این آموزه ها جستجو و تعریف کرد…. می توان فهمی از آموزش استاندارد ارائه کرد که درست بر نقیض گزاره های بالا استوار باشد…. یا استاندارهایش مفروضات زیر باشد… با توجه به این معیار ها مورد قضاوت و ارزیابی قرار گیرد… یعنی می توان استاندار را به معیار و عیار تفسیر کرد نه به تجویز چگونه رفتار کردن در موقعیت های آموزشی… با این ملاک ها و این فهم از استاندارد، پاسخ یک آری بلند است.
  1. آموزشگری یعنی درگیر شدن با فرایندی ابداعی و خلاق heuristic ، مستلزم چاشنی ماجراجویی و پست سرگذاشتن رویه های اتوماتیک با تمسک به راهبرد تعدیل و دستکاری یا عدول و بدعت در عمل است.
  2. آموزش به دلیل ظرافت و پیچیدگی هایش تن به تبیین تمام عیار علمی/ تئوریک نمی دهد. قالب علم برای این عرصه قالب تنگ و نابسنده ای است. دانش آموزش از نوع دانش امیک است و آموزشگر بیشتر یک هنرمند… عمل درجه اول حرفه ای به عنوان مدرس( معلم)  البته نمی تواند به عمل  غیر معقول و از نوع آزمون و خطا یا دلبخواهانه بینحامد. عقلانیت دیگری را باید جایگزین ساخت …عقلانیت بدیل یا عقلانیت مندرج در عالم هنر و زیباشناسی( کل نگر)
  3. آموزشگر خوب به دلیل حضورش در متن در بهترین موقعیت برای تولید دانش حرفه ای یا کمک به توسعه دانش حرفه ای با پذیرش ویژگی یا وحهه پژوهندگی است. آموزشگر با کنشگری خود باید به خلق دانش حرفه ای آموزش هم یاری رساند
  4. آموزش موفق از مراجعه به کانتکست و درنگ و تامل در آن الهام می گیرد و سپس بدنبال راه حل های کتابی می رود هر مفهومی که پیامش معافیت از ضرورت برخورد متاملانه و هوشمندانه با امر آموزش باشد برغم فریبندگی معین کیفیت نیست بلکه رهزن آن است…
  5. شناخت و التزام به اقتضائات خاص موقعیت آموزش یا اختصاصات موقعیتی است که تدریس موفق را از تدریس نا موفق متمایز می کند
  6. از ترس مرگ دست به خود کشی نمی زند! ریسک پذیر است.

در یک کلام و به بیان دیگر مفهومی از استاندارد می تواند با آموزش پیوند بخورد و این پیوند مبارک، مولد و زایا باشد که مقوله آموزش را به یک مقوله لچستیک تقلیل ندهد( را بطه دانش نظری و عمل را به یک رابطه لجستیک فرونکاهد) ، بلکه برای مقوله آموزش ماهیت پرابلماتیک قایل باشد( عالِم  و عالَم عمل باید با الهام از عالَم نظر به حل مساله بپردازد و تصمیم بگیرد).  فهم لجستیک به رغم ظاهر خیرخواهانه ای که دارد، در باطن کیفیت آموزش را با عملیات از نوع رفع تکلیف یا عمل مطابق تکلیف علمی تعریف و ت+صریح شده تهدید می کند. چرا که هیچ تکلیف روشنی را به مثابه استاندارد نمی توان در مدیریت فرایند آموزش بکار گرفت. آموزش به همان اندازه که تابع و تحت تاثیر شرائط عام است، به همان اندازه و شاید بیش از آن وابسته به شرائط و موقعیت های خاص است که باید هنرمندانه و مساله شناسانه ، نه فتاورانه، مدیریت شود. تئوری های آموزش قدرت تعمیم و پیش گویی ندارند تا بتوان از آن ها رویه های عمل  استاندارد را استنتاج و تچویز نمود. تئوری های آموزش ناگزیر با غفلت از موارد خاص شکل می گیرند و تطابق آن ها با شواهد عینی خط رگریسون را به یاد می آورند و نقاطی پراکنده در حول و حوش.

۰ پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *