با نام خدا
دکتر مهرمحمدی در همایش یزرگداشت دکتر غلامحسین شکوهی :
شکوهی نمونه اعلایی از یک معلم بعنوان یک مربی بود
به گزارش روابط عمومی دانشگاه فرهنگیان، در نخستین همایش “هویت معلمی از جنس استاد شکوهی” دکتر مهرمحمدی؛ سرپرست دانشگاه فرهنگیان ضمن تقدیر از برگزار کنندگان این همایش گفت: برگزاری چنین همایشی در واقع اقدامی است در جهت ارتقاء کیفیت در دانشگاه فرهنگیان؛ دانشگاهی که متولی تربیت معلم در کشور است. وی با اشاره به اینکه چنین نشست هایی موجب بالابردن کیفیتِ راهبرد ما در دانشگاه فرهنگیان می شود، افزود: از آنجا که دانشگاه فرهنگیان باید به عنوان دانشگاه شاخص به لحاظ کیفی در کشور شناخته شود، اقدامات گوناگونی ساماندهی شده و خواهد شد و در این میان یکی از این اقدامات، همین همایش است که میتوان آن را ذیل همان هدف کلان راهبرد کلیِ ایجادِ کیفیت در کار تربیت معلم مورد اهمیت قرار داد. مهرمحمدی اضافه کرد: برای اینکه کیفیت را در دانشگاه فرهنگیان احیا کرده و توسعه بدهیم، از استاد ارجمند دکتر شکوهی محملی ساختیم و از شخصیت او به عنوان یک نماد کیفیت بهره جستیم؛ چرا که این بزرگوار و چهره ماندگار تعلیم و تربیت، عمر بسیار گرانقدر و شریف خود را صرف تعالی تربیت معلم کرد. لذا فکر می کنیم در سایه زنده نگاه داشتن شخصیتهای فاخر و ارجمندی همچون این عزیز است که می توانیم اهداف مهم خود را در دانشگاه بعنوان یک ساختار که در خدمت تعالی و تحول آموزش و پرورش کشوراست، محقق سازیم. سرپرست دانشگاه فرهنگیان اظهار داشت: در چنین همایش و نشستی که به نام بزرگانی چون دکتر شکوهی است ، میتوانیم تعالی جویی و تحول خواهی را باصدای بلند به گوش اصحاب خرد و البته گوشهای شنوا برسانیم؛ این را که در باب مسائل تعلیم و تربیت، خصوصاً تربیت معلم نیاز به تامل و تمرکز بیشتر داریم را بعنوان پیامی از این دست نشست ها و همایش ها مورد تاکید قرار می دهیم. این پیامی است که هم از سوی اندیشمندان و پژوهشگران و هم از سوی سیاستگذاران و مدیران کلان جامعه باید به نکویی دریافت شود. وی با اشاره به بیان اینکه نیاز به خلق ایده های بکر و تازه و جاری ساختن خون تازه در رگهای تعلیم و تربیت داریم که با عزم ملی قابل تحقق است.
سرپرست دانشگاه فرهنگیان با طرح این پرسش که ” تربیت رسمی ، باید با کدام نگاه یادگیری و با کدام نگاه یاددهی سامان دهی بشود؟“ سخنان خود را ادامه داد و گفت: من معتقدم با الهام از هدفی که برای تربیت در مبانی نظری سند تحول آمده است، ما باید از یادگیری بعنوان ” تلاشی در جهت تکوین و تعالی هویت مخاطبان و یادگیرندگان ” یاد کنیم. مهرمحمدی افزود: مهمترین پیام مبانی نظری سند تحول را می توان اینگونه شرح داد که با تمرکز بر تکوین و تعالی هویت، بعنوان هدف تعلیم و تربیت، باید یادگیری را عملیاتی کنیم و من آن را به اعتبار همان هدفِ تربیت و تکوین هویت که در سند تحول پیش بینی شده است “رویکرد هویتی ” می نامیم. وی گفت: رویکرد هویتی به نظر من انقلاب، تحول و چرخش اصلی است که در جریان تربیت بایستی اتفاق بیفتد و همه ما باید به آن توجه کنیم. ” رویکرد هویتی ” با “رویکرد رفتارگرایانه” که خیلی هم مرسوم و رایج است در تقابل و تعارض است! به همین دلیل است که جایگزین کردن این رویکرد با رویکرد هویتی که بر آن تاکید دارم بعنوان رویکرد اساسی در یادگیری، متضمن همان چرخش وهمان تحول است. چراکه درتقابل رویکرد رفتارگرایانه از یادگیری است.
مهرمحمدی ادامه داد: رویکرد رفتارگرایانه در واقع نمادِ یک رویکرد سطحی و مکانیکی و در نتیجهء یادیگری از نوع ناپایدار، فرّار و غیر تاثیرگذار است. اما وجه ایجابی رویکرد هویتی در یادگیری این است که رویکردی است ، عمیق، ارگانیک و برخوردار از آثار ماندگار تربیتی.
وی اظهار داشت: هر رخداد اصیلِ یادگیری باید آنچنان در جان متربی بنشیند که بتوان گفت بر اثر این تجربه، وضعیت هویتی او در همان بعدِ هویت و یا در همان ساحتِ یادگیری، یک درجه تثبیت و تقویت شده است. یعنی هر رخداد یادگیری در صورتی از اصالت برخوردار است که یک رخنه هویتی در باطن متربی ایجاد و یک درجه وضعیت هویتی او را تقویت کند. این در قالب هر حوزه یاددهی و هر حوزه یادگیری صادق است و در بین حوزه های مختلف یادگیری از این حیث هیچ تفاوتی وجود ندارد. به عبارت دیگر این نگاه هویتی به یادگیری، نگاهی نیست که ما آن را فقط محدود به ابعاد خاص ارزشی و ایدئولوژیک کنیم؛ بلکه در همه ابعاد باید جاری و ساری شود.
سرپرست دانشگاه فرهنگیان با اشاره به اینکه این رویکرد هویتی در واقع یک نظریه فراگیر یادگیری است، گفت: این رویکرد فراگیرِ یادگیری، میان هویت و تربیت یک نوع برابری قائل می شود، به این معنی که اگر هر جا تربیت و یا یادگیری اتفاق بیفتد، حتماً بایستی یک اتفاق هویتی رخ داده باشد و اگر این اتفاق رخ نداده باشد به این معنی است که فعل تربیت صرف نشده است! فعل آموزش شاید صرف شده باشد، ولی فعل تربیت صرف نشده است!
وی افزود: همه میدانیم که در جریان تربیت، فعل آموزش، یک فعل ناقص و ناتمام است و آنچه که در واقع این فعل ناقص را تمام می کند، فعل تربیت است. رخداد تربیت هم نشانه اش همان رخنه هویتی است، همان تکان و تثبیت و تقویت وضعیت هویتی! از منظر رویکرد هویتی، رخداد آموزش که یک رخداد ناقص و ناتمام است و می تواند با رویکردهای غیر هویتی نیز هم دنبال بشود، همواره باید در انتظار رخداد هویتی بماند تا نقصش برطرف شده و تمامیت پیدا کند.
مهرمحمدی گفت: اما از این نگاه به یادگیری ، کدام نگاه به یاددهی می تواند نتیجه گرفته بشود؟ دلالت این نگاه برای یادگیری برای معلمین در یاددهی چیست؟ پاسخ خیلی کوتاه و مجمل این است؛ اینکه معلم باید در مقام مربی ظاهر شود. معلم در سایه کنش های حرفه ای ، در هر بحثی که مطرح می کند و بدنبال تحقق هر هدفی برای یادگیری که باشد، باید آن رخنه هویتی و آن تغییر و تحول هویتی را در وجود متربی ایجاد کند. بنابر این با تکلیف بسیار سنگینی مواجه است.
وی ادامه داد: این تکلیف در واقع در چرخش از معلم بودن به مربی شدن نهفته است؛ معلم در حقیقت باید در حد و اندازه یک مربی در کلاس درس حاضر شود. معلمی را نباید به یک رخداد “رفع تکلیفی“ فرا بخوانیم. معلمی گرچه در چارچوب نگاه “تکلیفی“ قابل پیگیری است و از نظر من ایرادی هم در این نظریه به این نگاه وارد نیست، و نباید به سراغ نظریه “دستاوردی“ برویم که معلم موفق را فردی می داند که بتواند دستاورد یادگیری را حتماً رقم بزند. ما می توانیم در چارچوب نگاه تکلیفی اما با تفسیری که از انتظاراتی که از معلم داریم بگوییم و باصدای بلند هم بگوییم که ” معلمی در چارچوب نگاه تکلیفی آری، ولی با نگاه رفع تکلیفی هرگز“ .
مهرمحمدی افزود: زمانی که بناست معلم بعنوان یک مربی ایفای نقش بکند؛ وظائف و مسئولیت معلمی به یک تکلیف سنگین، پیچیده و اخلاقی بدل می شود. معلمی با اخلاق و با تلاش حداکثری برای خوب یا بهترین معلم بودن ملازمت پیدا می کند. در نتیجه معلمی عجین می شود با تلاش حداکثری بعنوان یک تکلیف اخلاقی برای اینکه بهترین جلوه وجودی خودش را پیدا کرده و در معرض دید و استفاده و بهره برداری دانش آموزان قرارمی دهد. هر قدر معلم موردنظر ما از بهترین وضعیت و موقعیت ممکن خود در مقام معلم فاصله داشته باشد، به همان میزان کم فروشی کرده و در امر مربیگری کم گذاشته است!
وی گفت: لازمه بهترین بودن البته خیلی چیزهاست، اما یکی از مهمترین هایش یادگیرندگی است. بقا در مدار یادگیری برای معلمی که می خواهد نقش مربی را ایفا و آن نوع یادگیری از نوع هویتی را سبب سازی کند؛ کلید کار است. لازمه بهترین بودن، یادگیرندگی است و بقا در مدار یادگیری برای او کلید کار است. معلم به مثابه یادگیرنده مادام العمر؛ نام کرسی یونسکویی که در دانشگاه فرهنگیان نیز تاسیس شده، در واقع بی ارتباط با همین نگاه نمی تواند باشد . معلم باید برخورداری از این خصلت یعنی یاد گیرندگی را یک تعهد اخلاقی و یک وظیفه ذاتی حرفه ای برای خود بداند و برای ایفای نقش در این نگاهی که مورد توجه من است، معلم حق ندارد از یادگیری باز بایستد، که اگر باز بایستد حق ندارد نام خود را مربی بگذارد!، معلم شاید، اما مربی نه.
شکوهی یک نمونه اعلا از اینگونه عاملان تعلیم و تربیت است . معلمی با چنین باورها و رفتارها و برخوردار از چنین هویتی …، خداوند روح این استاد را با اولیایش محشور گرداند و سایه پربرکت او را در وجود معلمان این سرزمین بر سر تعلیم و تربیت میهن اسلامی تداوم بخشد .
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.